جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

خاطره ای از گفت و گو با یک مفسد اقتصادی!

حمید رضا نصیری نژادپایگاه خبری خرد و کلان

در میان خبرهای سوء استفاده مالی، اختلاف و کشف شبکه های جعل و فساد، به نام متهمی برخوردم که مدتی پیش با او بر سر موضوعی اقتصادی گفت و گویی مفصل داشتم. من البته نمی دانم او واقعا از موقعیت خود سوء استفاده کرده یا اتهاماتی که به او می زنند صحت دارد یا نه! به همین دلیل نام و نشانی از او نخواهم آورد، اما بدم نمی آید روایت خودم را از دیدار با او مطرح کنم.

تلفن همراهش اکنون خاموش است و بر روی هیچ کدام از شبکه های اجتماعی هم در دسترس نیست. شنیده ام از کشور فرار کرده است.

او حدود ۴۰ ساله است. من تنها یک بار او را ملاقات کردم. به من گفته شده بود او به خوبی بر سوژه ای که برای مصاحبه مدنظر من بود، مسلط است. من این را در طول گفت و گو به خوبی درک کردم. او به همه زوایای پنهان موضوع گفت و گو آگاه بود. مشخص بود که مدت زیادی است در این زمینه کار می کند.

پیش از شروع گفت و گو، مدتی پشت در اتاقش ماندم، چون به گفته منشی، جلسه داشت. بعد از مدتی تعدادی از همکارانش از اتاق بیرون آمدند و من به داخل دعوت شدم. دود غلیظ سیگار اتاقش را فراگرفته بود.

کت و شلوار گران قیمتی به تن داشت و در دو انگشتش انگشترها طلای بزرگی دیده می شد. ساعت بزرگ و گران قیمتی هم به مچش بسته بود.

در طول گفت و گو، متوجه شدم که به اعداد و ارقام بسیار مسلط است و ظاهرا دست من را خوانده بود! هر سوالی می پرسیدم، به استناد مواد قانونی پاسخ می داد و سعی می کرد به من بفهماند که نمی توانم راه تخلفی در زمینه سوژه از او کشف کنم.

البته خودش را بسیار قانع نشان می داد، چرا که معتقد بود با تجدیدنظری که در قانون شده، راه های قبلی برای بده بستان های مالی بسته شده است. او البته زمانی که من از واژه «سوء استفاده از قانون» استفاده کردم، مخالفتش را با من اعلام کرد و گفت: قانون اگر قانون محکمی باشد، کسی نمی تواند از آن سوء استفاده کند.

من اتفاقا از او پرسیدم چطور می شود مثل او «مدیر شد»؟ پاسخش این بود که «باید درست خدمت کرد.» به شدت برای پایان دادن به گفت و گو عجله داشت و پس از این که از او خواستم بعد از پیاده کردن متن مصاحبه آن را بخواند تا خدای نکرده اشتباهی در انعکاس اعداد و ارقام و مواد قانونی به وجود نیامده باشد، گفت که فرصتی برای این کار ندارد و به آنچه گفته مطمئن است.

بعدا از کسی که دوست مشترک من و اوست، درباره اش پرسیدم. گفت که «او حسابی بار خودش را بسته است» و تاکید داشت که «او آدم متخلفی است.» برایم جالب بود که اگه تخلفات او آنقدر محرز است، چرا کسی این تخلف ها را نمی بیند؟ تا این که خبر کشف یک سوء استفاده مالی منتشر شد، البته زمانی که او ظاهرا از کشور فرار کرده بود!

کد خبر: 7851

این را نیز بررسی کنید

کسری صندوق بازنشستگی بیمه مرکزی، در یک سال ۲٫۳ برابر شد!

صندوق های بازنشستگی در کشور با چالش هایی مواجه شده اند، به گونه ای که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *