شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه تجربه متفاوت از نقد

حمید رضا نصیری نژادپایگاه خبری خرد و کلان

۱- مدتی پیش به یک نمایندگی شرکت سایپا مراجعه کردم و شاهد برخورد خاص کارمند آن بودم. گزارش آن را در اینجا منتشر کرده ام. در نتیجه انتشار این گزارش، مدیران بخش مربوطه با من تماس گرفتند. ابتدا خودرو را به نمایندگی دیگری منتقل کردم و با وجود این که قطعه مورد نظر در آن نمایندگی وجود نداشت، در سریعترین زمان ممکن قطعه از محل دیگری تامین و خودروی من تعمیر شد.

در ادامه، مدیر محترمی از شرکت سایپا تماس گرفت و از من خواست طی یک قرار مشخص در نمایندگی اول که مورد انتقاد شدید من بود، حاضر شوم.

صبح پنجشنبه گذشته، به همان نمایندگی رفتم. مدیران نمایندگی، به همراه کارمندی که باعث شکایت من شده بود به همراه یکی از مقامات مسئول سایپا در محل حاضر بودند. ابتدا همه آنها از من به عنوان مشتری ناراضی عذرخواهی کردند. سپس از سوی مقام مسئول سایپا، توضیحات کافی درباره نحوه برخورد با مشتری به کارمندان آن نمایندگی ارائه شد.

همچنین کارمند خاطی در حضور من به شرکت تعهد کتبی داد که دیگر روش برخورد قبلی را تکرار نکند. از من رضایت نامه کتبی گرفته شد و در ادامه همه با سلام و صلوات، محل را ترک کردیم.

این تجربه به من نشان داد که سایپا تا چه اندازه برای مشتریان ناراضی اهمیت قائل است و تلاش می کند به هر شکل ممکن رضایت آنها را جلب کند. همانجا از مقامات شرکت سایپا تشکر کردم.

۲- یک سال پیش به یک شعبه بانک مراجعه کردم و دیدم که تعداد زیادی گونی برنج وسط شعبه قرار گرفته است، به طوری که مشتری وقتی روی صندلی می نشست، نمی توانست رئیس شعبه را ببیند. از این صحنه عکس گرفتم و آن را به مسئولان روابط عمومی بانک دادم.

روابط عمومی آن بانک از من تشکر کرد. بعد از مدتی رئیس شعبه با من تماس گرفت و ضمن اظهار ناراحتی از تبعاتی که انتشار عکس برایش داشته است، تاکید کرد که در دوره ۳۵ سال خدمتش در نظام بانکی، هرگز از سوی مسئولانش به آن شدت توبیخ نشده است.

۳- یک بار درباره نحوه برخورد بسیار نامناسب کارمندان یک شرکت بیمه با من به عنوان یک مشتری نوشتم. همکاران آن شرکت چندین کامنت با الفاظ بد زیر گزارش گذاشتند. مدیر روابط عمومی آن شرکت ابتدا با مسئول بالادستی من در شرکت تماس گرفت و گلایه کرد. بعد با مدیران بیمه مرکزی تماس گرفت و انواع عناوین ناروا را به من نسبت داد و در نهایت در مکالمه با من، به شدت توهین آمیز صحبت کرد.

کد خبر: 5236

این را نیز بررسی کنید

سالِ افشا

حمید رضا نصیری نژاد – پایگاه خبری خرد و کلان سال ۱۴۰۲ گرچه مانند همه …

۲ دیدگاه ها

  1. نتیجه میگیریم
    مدیران صنعت بیمه چقدرررررررر بیشعورند
    مخصوصا مدیر روابط عمومیهاشون
    به ویژه مدیر روابط عمومی بیمه معلم که با گاو گفته زکی!

  2. یعنی فقط برای کارمندان تحت مدیریتشون مدیران خوبی هستن؟ در تولید و خدمات پس از فروش و تامین قطعات چی؟ هدف تبلیغ برای سایپا بود یا انتقاد از وضعیت کارمندان شرکت بیمه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *